مشکل وبلاگستان اینه که همه با هم تصمیم میگیرن که یک سال، نوشتن راجع به پائیز رو تحریم کنن که بگن ما دنبالهرُوی مُدِ عامهپسندانهی پادشاه ِ فصلها، پائیز نیستیم.
البته امیدوارم نیکو به همین یک عکس و دو تا خط شعر قناعت نکنه و باز هم بیتوجه به این تحریم، به روال سالهای پیش ادامه بده پائیزنوشتهاش رو.
Thursday, October 30, 2008
Posted by Setareh Ghanooni at 4:53 AM
Labels: criticizing
Friday, October 24, 2008
دلم میخواد زودتر بزرگ بشم بتونم زندگینامهی خودم رو بنویسم با یه لحن ِ تک و عجیبغریب و توش از همهی بلایایی که به سرم اومد و همهی بلاهایی که به سر بقیه آوردم بنویسم؛ یه جاهایی یک چیزهای خیلی کسلکنندهای رو جذاب جلوه بدم و یک چیزهای خیلی حسرت برانگیزی رو، عادّی. خلاصه طوریکه کونِ مردم پاره شه وقتی میخوننش. حالشون گرفته شه حسابی. بگن عجب گوهر گرانبهایی رو از دست دادیم.
یک عالمه هم وصیت دارم که وقتی مُردم چطوری برام یادبود بگیرید و چه شعرایی بخونید سر ِ قبرم و چه آهنگهایی بذارید و چه خوراکیهایی بدید (قرمهسبزی و چیپس رو از قلم نندازید خواهشاً.)
Posted by Setareh Ghanooni at 1:01 PM
Thursday, October 16, 2008
And I tell myself, "This is it."
---
LONGING
I am not sorry for my soul
That it must go unsatisfied,
For it can live a thousand times,
Eternity is deep and wide.
I am not sorry for my soul,
But oh, my body that must go
Back to a little drift of dust
Without the joy it longed to know.
Sarah Teasdale
اشتیاق
من برای روحم متاسف نیستم
که ناخشنود می رود
چرا که می تواند هزاران بار زندگی کند
ابدیت عمیق و گسترده ست.
من برای روحم متاسف نیستم
اما جسمم، آه جسمم که باید بازگردد
به سوی توده ای خاک ناچیز
بدون چشیدن لذتی که اشتیاقش را داشت.
سارا تیزدیل
Posted by Setareh Ghanooni at 2:10 AM
Labels: That Feel (REF: Tom Waits)
Thursday, October 2, 2008
State of Quiescence
I'm so sick
of your dick.
we were all at some point
in the same place
what seperated us?
we worshipped one sun
the branches, the leaves,
and the grass
we swam together
down the Seine
you bought me a bikini there
you taught me how to be
how to ignore what
made me not be
I had my own views
you had yours
we learned to be patient
but at some point
in time
at some level
of life
you unlearn everything,
you unprogress
you don't go back
you stand still.
پ.ن. این شعر برای هیچکس نیست. به هیچ شخص حقیقیای هم توش اشاره نشده.
Posted by Setareh Ghanooni at 11:45 AM
Labels: English poem